اسرار و آداب نماز

شاید تفاوت میان راز، حکمت و ادب به گوش شما خورده باشد، چون راز عبادت- همچون نماز- چیزی است که به عالم ملکوت و برتر از آن بر می‌گردد آنچه به درون و باطن عبادت مربوط می‌شود. اما حکمت عبادت، همان هدف و نتیجه‌ای است که بر آن مترتب می‌گردد، از قبیل عروج، نجات از ناشکیبایی و ... اما ادب عبادت- مانند نماز- مسائلی است که به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت می‌کند که باید حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پیوسته در ذکر باشد و از توجه به غیر معبود خود را حفظ کند و همچنین سایر صفات ظاهری معهود و لازم را (از لباس و مکان و ...) مراعات نماید و روشن است که این امور از اسرار نیست. پس میان آداب و اسرار نماز تفاوت است.

بله جزء به حفظ آداب نماز نمی‌توان به اسرار آن دست یافت. بنابراین آداب نماز همان علت‌های آماده‌ساز و اسباب کمک‌رسان در رسیدن به پاره‌ای از اسرار نماز است؛ زیرا رسیدن به باطن ممکن نشود جز برای کسی که خاطر او پاک و درون او صاف و دل او سالم باشد.

ôتکبیر

اول، اینکه روح تکبیر، چیزی جز تسبیح و تنزیه نیست؛ زیرا معنای تکبیر این است که خداوند برتر از آن است که به حسّ تخیّل، توهّم و یا به تعقّل آید، چون او نه جسم است و نه چیزی که با جسم سر و کار داشته باشد، نه صورت و معنای جزئی است و نه مفهوم کلّی، و نیز خدا برتر از آن است که بتواند حقیقت بی‌پایان او را به کشف و شهود بنگرد؛ زیرا حقیقت بی‌پایان موجودی ازلی، ابدی و سرمدی فراتر از آن است که کسی بتواند به کنه او پی ببرد، پس خدای تعالی برتر از آن است که کنه او شناخته شود، لذا معرفتش همراه با اعتراف به عدم اکتناه اوست.

کسی که غیر خداوند را بزرگ می‌داند و کبیر می‌شمرد، از جمله کسانی است که تکبیر حقیقی از او صادر نشده است، گرچه در نماز و غیر نماز آن را بر زبان جاری کند.

ô راز نیّت

مراد از نیّت در اینجا قصد عنوان در باب عبادات نیست، مانند این که نیّت می‌کند، نماز ظهر یا عصر بخواند. بلکه مراد از نیّت در اینجا، تنها مقصود «قصد قربت» و نزدیکی به خدای سبحان است. همچنین پیامبر (ص) در وصیت به ابوذر می‌فرماید: باید برای تو در هر چیز نیّتی باشد، حتی در خواب و خوراک. بنابراین نیت به معنای قصد نزدیکی به خداوند سبحان، روح عمل است، عمل با آن زنده می‌شود و بدون آن می‌میرد، و پیداست که مرده هیچ اثری ندارد، عبادت با قصد تقرب، صحیح می‌گردد و بدون آن باطل است و چون نیت دارای درجاتی است صحت نیز مراتبی دارد.

 

ôراز و نهان تسبیحات اربعه

اگر برای قرائت تسبیحات برگزیده شود، لازم است بر کسی که راه کشف راز را می‌پوید و قصد دارد رازمند گردد توجه کند به حدیثی که در بیان راز چهار بخش بودن تسبیحات آمده و گفته شده است که چهار بخش بودن واقعیتی خارجی است که عرش خداوند و آنچه پایین‌تر قرار دارد، همه بدان انتظام یافته‌اند؛ زیرا در سبب چهار گوشه بودن کعبه و بنای آن بر چهار دیوار آمده است که: «بیت المعمور» در آسمان دارای چهار گوشه است، به علت این که عرش الهی چهار ضلع و چهار جهت دارد، و چهار ضلعی بودن عرش بدان سبب است که تسبیح، چهار تاست؛ یعنی «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله اکبر».

آنچه از این تحلیل استفاده می‌شود این است که تسبیح جامعه حمد، تهلیل و تکبیر دارای وجودی خارجی و اثری عینی است و بر عرش الهی که- اوامر و نواهی از آنجا برخاسته- پیشی دارد و سبب شده که عرش، همانند آن شکل گیرد.

 

ôراز قیام

پوشیده نیست، آن کس که تنها مراقبت از قیام برای خدا دارد، سرانجام بر پا دارنده عدالت خواهد بود و در مرحله بعد در برپا داشتن عدالت استوارتر و کوشاتر خواهد شد و به اصطلاح «قوام» می‌گردد و بالاخره در مرحله پایانی مظهر «قیّوم» و به تبع و عرض روی مردم به سوی او متوجه می‌گردد، چنانکه در واقع و بالإصاله رو به جانب حیّ قیوم می‌کند و تنها قصد او را دارند.

 

ôراز رکوع و سجود

تأویل رکوع و سجود آن است که نمازگزاری که با پروردگار خویش مناجات می‌کند، هنگام رکوع گرچه پشت و گردن خویش را به جلو می‌کشد و سپس برای فرمان بردن از خداوند می‌ایستد و خویش را استوار می‌کند. ولی همه اینها نسبت به دشمن خدا و دشمن امر و نهی است که همان شیطان فریبکار یا نفس اماره و دنیای سر تا پا فریب باشد. اما نسبت به خداوند متعال هر قیامی نزد او شکستگی است؛ زیرا هر زنده‌ای نسبت به او مرده و هر دانایی نسبت به او نادان و هر توانایی نسبت به او ناتوان است. چون هر چیزی نسبت به وجه‌الله باقی، نابود و فانی شدنی است. بر این پایه، نمازگزاری که با خدا مناجات می‌کند، باید خم شود و رکوع کند یا سجده بجای آورد تا هر آنچه راز نهان در مرحله تنزّل است به شکل رکوع و سجود نمودار شود. چنان که خم کردن پشت و کشیدن گردن به علامت آماده بودن برای جانبازی گرچه عنوان رکوع یا سجود بر خداوند متعال را همچنان داراست، لیکن نسبت به دشمنان دین خدا قیام و استواری است. همانگونه قیام نیز گرچه برای دفاع از کیان دین، قیام به شمار می‌آید ولی نسبت به حضرت قیوم محض، کرنش و انحطاط است.

از امیرالمؤمنین(ع) درباره معنای سجود پرسش شد، حضرت فرمود: خدایا مرا از آن آفریدی، یعنی از خاک معنای سر برداشتن از سجود این است که مرا از زمین خارج کردی و سجده دوم، یعنی دوباره مرا به زمین باز خواهی گردانید و سر برداشتن از سجده دوم، یعنی دگر بار مرا از زمین بیرون می‌آوری و معنای گفتن «سبحان ربّی الأعلی و بحمده» این است که «سبحان» به معنای منزّه داشتن پروردگار و «اعلی» یعنی در آسمانها برتر و بالاتر به گونه‌ای است که همه بندگان پایین‌تر از اویند و همه را با بلند مرتبه‌گی خویش مقهور ساخته، تدبیر امور به دست اوست و نیکیها و برتریها به سوی او بالا می‌روند. از امیرالمؤمنین(ع) سؤال شد، معنای رکوع چیست؟ فرمود: «معناه آمنتُ بک و لو ضربت عُنُقی»

 

ôفرق میان رکوع و سجود

راز مشترک رکوع و سجود تسلیم و فروتن بودن در آستان حضرت معبود است و تفاوت رکوع و سجود در این است که سجود، چون فروتر از رکوع است، نماد و تمثل چیزی است که به خداوند سبحان نزدیکتر است. چون بنده هر اندازه به تواضع نزدیکتر شود احتمال رسیدنش به خدا بیشتر می‌شود. از این رو در نصوص فراوانی وارد شده «أقرب ما یکون العبد من الله عزّ و جل و هو ساجده» به گواهی آیه پایانی سوره علق که از سوره‌هایی است که سجده واجب دارد.درا ین آیه امر به سجده و تقرب با هم شده است. برای اهمیت سجده مصلا را مسجد نامیده‌اند (وقتی که عنوان مسجد به خود بگیرد). علت نام گذاری جایگاه نماز به مسجد برای این است که مهمترین اجزای نماز، یعنی سجده خاستگاه عروج است. از این رو خدای سبحان می‌فرماید: «سبحان الّذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی الّذی بارکنا حوله».

 

ôتمثل معاد

نمازگزاری که در هر رکعت دو مرتبه سجده می‌کند. در حقیقت معاد برای او تمثّل پیدا می‌کند. همان معادی که «شدن» او به سوی آن است. پس کسی که به راز نماز پی ببرد. بر مواقف قیامت آگاهی می‌یابد و آن را چنان می‌بیند که برپا شده و آتش آن هر کسی را که از خدا اعراض کند و رو بگرداند به جانب خود فرا می‌خواند. پس با جدیت هر چه تمام تر به مجاهدت بر می‌خیزد و می‌کوشد تا آتش دوزخ را فرو نشاند. غرض اینکه دو سجده نمادی از آغاز زندگی و مردن و بازگشت به خاک است؛ پس نیک بیندیش تا راز آن را بیابی.

 

ôراز قنوت

شکی نیست که جهان تکوین با زیر ساخت فرمان پذیری و هدایت نظم یافته و در آن مجالی برای نافرمانی و گمراهی نیست. زیرا مهار هر موجود تکوینی تنها به دست خدای سبحان است.

این نکته از این آیه استفاده می‌شود: «و ما من دابهٍ إلا هو اخذٌ بناصیتها إنّ ربّی علی صراطٍ مستقیم» و چون در جهان تکوین عرصه‌ای برای سرپیچی، تمرّد و نافرمانی نیست، پس در جهان امکان هر موجودی با کمال میل و رغبت از پروردگار خویش فرمانبردار است.

بنابراین آنچه از گمراهی و فریبکاری مشاهده می‌شود، تنها در جهان تشریع است. چون مکلّف در پیمودن هر یک از دو راه هموار یا فریبنده اختیار دار است و به راستی عبادت- به ویژه نماز- برای هماهنگی دو نظام تشریع شده است. پس در نماز احوال تمثّل نظام تکوین، از قبیل فرمان پذیری و هدایت، تشریع یافته است.

از جمله احوال نمایانگر خضوع، قنوت است. زیرا قنوت عبارت است از لابه، مویه و «تبتّل» یعنی ترک محبت دنیا و توجه و اخلاص در برابر پروردگار جلیل و چون خدای سبحان «جواد» است. آرزومندانش را نا امید و گدایان درگاه خویش را مأیوس نمی‌کند.

امام صادق(ع) فرمود: هیچ بنده‌ای دست به جانب خدای عزیز و غالب بالا نمی‌برد. جز این که خداوند حیا می‌کند. آن دست را خالی و پوچ برگرداند. از این رو آنچه می‌خواهد از فضل خویش در آن دست قرار می‌دهد. بنابراین هر گاه یکی از شما دست به دعا برداشت. پایین نیاورد جز اینکه به صورت خویش بکشد. این معنا غیر از ثمره‌ای است که از ذکرهای قنوت عاید بنده می‌شود.

 

ôراز تشهد

قبلاً این نکته گذشت که تکرار سجده‌ها، اقرار به آغاز آفرینش انسان از خاک و بازگشت به آن و پراکنده شدن و برخاستن از آن است. بنابراین وقتی نمازگزار برای تشهد می‌نشیند، گویا از خوابگاه گور به پا خاسته و به برانگیخته شدن پس از مرگ اقرار می‌کند و در این دنیا- به تعلیم خداوند- از آنچه پس از مرگ و برانگیخته شدن از گور مشاهده کرده، سخن می‌گوید.

نحوه نشستن در حال تشهد کیفیتی استحبابی است و آن «تورّک» است؛ تورّک یعنی بر نشیمنگاه و ران چپ نشستن و پای راست را بر کف پای چپ قرار دادن. تأویل این گونه نشستن- چنان که در روایت کتاب من لا یحضره الفقیه آمده- این است که «اللهمّ أمِتِ الباطل و أقم الحق: خدایا باطل را بمیران و حق را برپا دار». زیرا راست مظهر حق و راستی و چپ کنایه از باطل و دروغ است.

 

ôراز سلام نماز

اصل «نماز» در شب معراج تمثّل یافت. هنگامی که پیامبر خدا (ص) در نماز شب معراج نشست و دستورهای تشهّد و صلوات را اجرا کرد. توجهی کرد ناگاه صفوف فرشتگان، فرستادگان و پیامبران را حاضر دید! به او گفته شد: ای محمد بر آنان سلام کن: «فقال السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته: خداوند به او وحی کرد: من سلام، تحیت و رحمت هستم و تو و دودمان تو برکات هستید».

تأویل سلام، همان مورد رحمت قرار گرفتن از ناحیه خداوند است. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ... تأویل این که می‌گویی: «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته: درخواست ترحّم از جانب خدای سبحان است و معنای این جمله آن است که نماز امان شما از عذاب قیامت است- سپس فرمود- کسی که تأویل نمازش را این گونه نداند، نمازش ناقص است.

در کتاب علل الشرایع از امام رضا(ع) روایت شده اگر کسی بگوید: چرا سلام، موجب خارج شدن نمازگزار از حالت نماز قرار داده شد و به جای آن، تکبیر یا تسبیح یا چیز دیگری قرار داده نشد؟ در پاسخ گفته می‌شود: چون سخن گفتن مخلوق با ورود به نماز حرام و توجه به خالق برای او لازم می‌شود، رها سازی نماز و انتقال از حال نماز با آغاز کلام مخلوق، یعنی سلام صورت می‌گیرد.

 

ôمناجات

آخر چه شود میکده را باز کنند؟

یک بار دگر عنایتی ساز کنند

پیمانه ما دوباره پُر مِی گردد       

ما را به محبتی سرافراز کنند

تا اینکه شکسته بالهای مجنون

تا محضر یار خویش پرواز کنند

هر کس که شده مُحرم رازش رفته

ما را چه شود که مَحرم راز کنند

با دست شکسته یا به دستی بسته

این بند ز پای دل ما باز کنند

آخر چه شود دوباره با یا زهرا (س)

 همچون نفس مسیح اعجاز کنند

اینها همه از آمدن یار شود

اینها همه از برکت دیدار شود

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد